×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

tanha daro

× همه چی از همه جا
×

آدرس وبلاگ من

tanhadaro.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/ma1022

من ، تو ، او



من , تو , او


من به مدرسه ميرفتم تا در س بخوانم
تو به مدرسه ميرفتي به تو گفته بودند بايد دکتر شوي
او هم به مدرسه ميرفت اما نمي دانست چرا


من پول تو جيبي ام را هفتگي از پدرم ميگرفتم
تو پول تو جيبي نمي گرفتي هميشه پول در خانه ي شما دم دست بود
او هر روز بعد از مدزسه کنار خيابان آدامس ميفروخت


معلم گفته بود انشا بنويسيد
موضوع اين بود علم بهتر است يا ثروت


من نوشته بودم علم بهتر است
مادرم مي گفت با علم مي توان به ثروت رسيد
تو نوشته بودي علم بهتر است
شايد پدرت گفته بود تو از ثروت بي نيازي
او اما انشا ننوشته بود برگه ي او سفيد بود
خودکارش روز قبل تمام شده بود


معلم آن روز او را تنبيه کرد
بقيه بچه ها به او خنديدند
آن روز او براي تمام نداشته هايش گريه کرد
هيچ کس نفهميد که او چقدر احساس حقارت کرد
خوب معلم نمي دانست او پول خريد يک خودکار را نداشته
شايد معلم هم نمي دانست ثروت وعلم
گاهي به هم گره مي خورند
گاهي نمي شود بي ثروت از علم چيزي نوشت


من در خانه اي بزرگ مي شدم که بهار
توي حياطش بوي پيچ امين الدوله مي آمد
تو در خانه اي بزرگ مي شدي که شب ها در آن
بوي دسته گل هايي مي پيچيد که پدرت براي مادرت مي خريد
او اما در خانه اي بزرگ مي شد که در و ديوارش
بوي سيگار و ترياکي را مي داد که پدرش مي کشيد


سال هاي آخر دبيرستان بود
بايد آماده مي شديم براي ساختن آينده


من بايد بيشتر درس مي خواندم دنبال کلاس هاي تقويتي بودم
تو تحصيل در دانشگا هاي خارج از کشور برايت آينده ي بهتري را رقم مي زد
او اما نه انگيزه داشت نه پول درس را رها کرد دنبال کار مي گشت


روزنا مه چاپ شده بود
هر کس دنبال چيزي در روزنامه مي گشت


من رفتم روزنامه بخرم که اسمم را در صفحه ي قبولي هاي کنکور جستجو کنم
تو رفتي روزنامه بخري تا دنبال آگهي اعزام دانشجو به خارج از کشور بگردي
او اما نامش در روزنامه بود روز قبل در يک نزاع خياباني کسي را کشته بود


من آن روز خوشحال تر از آن بودم
که بخواهم به اين فکر کنم که کسي کسي را کشته است
تو آن روز هم مثل هميشه بعد از ديدن عکس هاي روزنامه
آن را به به کناري انداختي
او اما آنجا بود در بين صفحات روزنامه
براي اولين بار بود در زندگي اش
که اين همه به او توجه شده بود !!!!


چند سال گذشت
وقت گرفتن نتايج بود


من منتظر گرفتن مدارک دانشگاهي ام بودم
تو مي خواستي با مدرک پزشکي ات برگردي همان آرزوي ديرينه ي پدرت
او اما هر روز منتظر شنيدن صدور حکم اعدامش بود


وقت قضاوت بود
جامعه ي ما هميشه قضاوت مي کند


من خوشحال بودم که که مرا تحسين مي کنند
تو به خود مي باليدي که جامعه ات به تو افتخار مي کند
او شرمسار بود که سرزنش و نفرينش مي کنند


زندگي ادامه دارد
هيچ وقت پايان نمي گيرد


من موفقم من ميگويم نتيجه ي تلاش خودم است!!!
تو خيلي موفقي تو ميگويي نتيجه ي پشت کار خودت است!!!
او اما زير مشتي خاک است مردم گفتند مقصر خودش است !!!!


من , تو , او
هيچگاه در کنار هم نبوديم
هيچگاه يکديگر را نشناختيم


اما من و تو اگر به جاي او بوديم
آخر داستان چگونه بود؟؟؟

 

شنبه 17 فروردین 1392 - 5:46:30 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://sky112.gegli.com

ارسال پيام

جمعه 31 مرداد 1393   12:07:57 AM

alii bood mersi

http://bime-pasargad.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 13 مرداد 1392   5:50:16 AM

jaleb bud mersi

http://www.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 27 خرداد 1392   12:22:59 PM

نه ! نه !نه ... گریه نمیکنم یه چیزی رفته تو چشمم .. انگار یک خاطره است  من تو او همه تنها

آخرین مطالب


من ، تو ، او


قدرت كلمات (سخن كفتن)خودتون رو دست كم نگيريد


اين عكسا رو ببين يكم بخند حال بگيري با مزه اند نه؟ نظرتون چيه؟


خيلي عجيب اما واقعي


در باره چهار فرشته مقرب خدا ... جبرئيل ، ميكائيل ، عزرائيل ء اسرافيل


شب جلو تلويزيون خوابم برده بود كه يهو ............اين اتفاق افتاد نظرت چيه؟!؟


ده انسان حیوان نما ببين اينا ديگه كين !!! واقعا


عكسهايي از استخوان انسان براي اعتراض به جنگ وخونريزي


دختری که با عكسش شما را جادو میکند!!


با پول .......!!!؟


نمایش سایر مطالب قبلی

پیوند های وبلاگ

آمار وبلاگ

265768 بازدید

16 بازدید امروز

81 بازدید دیروز

337 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements