علی یا علی بخوان
ليلايی شنيدم يا علی گفت
به مجنونی رسيدم يا علی گفت
نسيمی غنچه ای را باز می كرد
به گوش غنچه آندم يا علی گفت
چمن با ريزش باران رحمت
دعايی كرد او هم يا علی گفت
يقين پروردگار آفرينش
به موجودات عالم يا علی گفت
دلا بايست هر دم يا علی گفت
نه هر دم بل دمادم يا علی گفت
به هر روز به هر شب يا علی گفت
به هر پيچ به هر خم يا علی گفت
دمی كه روح در آدم دميدند
ز جا بر خاست آدم يا علی گفت
علی در كعبه بر دوش پيمبر
قدم بنهاد و آن دم يا علی گفت
عصا در دست موسی اژدها گشت
كليم آنجا مسلم يا علی گفت
نمی شد زنده جان مرده هرگز
يقين عيسی بن مريم يا علی گفت
ز بطن حوت يونس گشت آزاد
ز بس در ظلمت يم يا علی گفت
به فرقش كی اثر می كرد شمشير
گمانم ابن ملجم يا علی گفت
مگر خيبر ز جايش كنده ميشد؟
يقين آندم علی هم يا علی گفت
دریای عشق
ندا آمد علی مولا و پیر است
ز بهر بی دلان چون سنگ و تیر است
اگر مولا علی باشد كنارت
نجنبانی سرت از بهر كارت
بگیرد دست تو آن نور دلها
سرت بالا بوُد در بین سرها
نشان عشق را از او بیاموز
كه اخلاص علی خالی ز هر دوز
به وقت حج رویم گریان وگریان
طواف كعبه را چرخان و چرخان
نمیگوییم كه مولودش علی بود
خدایش عاشق ذات علی بود
طواف كعبه اش غیر از علی نیست
كه ذات این علی جز آن علی نیست
نهادش عشق را در خانه خود
كه عشق مرتضی دردانه خود
صد و ده یا علی ورد خدایست
چه فرقی گر بگویم مرتضی ایست
نمیگویم علی رب جهان بود
ولی دانم كه رب در او نهان بود
علی دریای عشق لایزالیست
علی آن مظهر روح خدایست
اگر خواهی بیابی دل خدا را
از این دریا بجو مولای مارا
از ذکر علی مدد گرفتیم
آن چیز که میشود گرفتیم�
در بوته ی آزمایش عشق�
از نمره ی بیست صد گرفتیم�
محکوم به حبس عشق گشتیم�
حکم عزلی ابد گرفتیم�
...
دیدیم کرایت علی سبز�
معجون هدایت علی سبز�
در کنبر آسمان آبی�
خورشید ولایت علی سبز
از باده ی حق سیاه مستیم�
اما ز حمایت علی سبز�
شینه شکایت علی زرد�
فرهاد حکایت علی سبز�
دستان شهادت علی سرخ�
لبخند رضایت علی سبز�
در نامه ی ما سیاه رویان�
امضای عنایت علی سبز
شبی در محفلی ذکر علی بود
�
شنیدم عاقلی فرزانه فرمود
اگر دوزخ به زیر پوست داری
نسوزی گر علی را دوست داری
اگر مهر علی در سینه ات نیست
�
بسوزی گر هزاران پوست داری
من علیم که خدا قبله نما ساخت مرا
جز خدا و نبی و فاطمه نشنلخت مرا
من که یک باره در از قلعه خیبر کندم�
داغ زهرا به خدا از نفس انداخت مرا