تعادل در نگاه
توی رسانه اعلام میشه (e.g)دانشمندان کهکشانی 1000برابر آندرومدا در فاصله ی دو میلیارد سال نوری از زمین در صورت فلکی جبار پیدا کردن
بدون این که بدونیم کاشف کیه،و حتی کهکشان مذکور رو ببینیم و بدونیم چیه،حرف رو بی چون و چرا میپذیریم
دلیل هم داریم:میگیم منجم کاشف،سالها درس خونده،پس حتما چیزی از نجوم میفهمه!
�
(e.g)سرمون درد میکنه،میریم پیش فوق تخصص داخلی و بهمون میگه الکل خوردی و هپاتویست هات آسیب دیدن و دچار هیپرگلیسمیا کبدی شدی
و دارویی رو برات تجویز میکنه
بدون این که اصطلاحات پزشکی رو بدونیم،دارو رو با اطمینان و بی چون و چرا مصرف میکنیم
دلیل هم داریم:میگیم هرچی باشه پزشک رفته درس خونده و چیزی بیشتر از من در این زمینه میفهمه
�
*روی صحبتم با انسان های متعادل و عدالت محوره...
�
حالا چرا وقتی یک مرجع تقلید بعد از 50 سال درس خدا خوندن،میگه فلان چیز حرامه و فلان چیز مکروه،و فلان عمل واجبه و فلان عمل مستحب؛
سریع سینه ستبر میکنیم و تمام دانسته هاش رو به باد تمسخر میگیریم و اون رو متهم به بی سوادی یا کوتاه بینی میکنیم؟
غیر از اینه که این فرد هم مثل اغیار درس و بحث و سالها تلاش کرده؟
غیر از اینه که هر قشری لباس و الفبای خودش رو داره؟
پزشک در ذی روپوش سفید،معلم در ذی کت و شلوار،تعمیرکار در ذی لباس سیاه و روغنی و روحانی در لباس روحانیت
و هرکدوم برای برقراری ارتباط با مخاطب هاشون،از اختصارات و سبک خودشون بهره میبرن
�
آی آدم های روشن فکر و حق بین
�
�
اگر این تعادل رو درک نکینم و حتی به چشم حقارت به این الگو نگاه کنیم؛باید به حال خودمون تاسف بخوریم که در فهم ابتدایی ترین الگوریتم ها عاجزیم
�
� فراموش نکنیم حق و برتری با تفکر صحیحه،نه زرق و برق و قدرت تبلیغ
چهارشنبه 11 خرداد 1390 - 1:46:07 AM